اگر
معنای هنر درمانی را در فلسفه های روانشناسی
جستجو کنیم جز به چند نظریه خشک و گاها
غیر
عملی برخورد نمیکنیم مگر آنکه جوهره
این فن با عشق درامیزد تا اثر نیکویش بر
توانخواه هویدا شود.
در
اکثر جوامع جهت رفاه و تسهیلات برای ادامه
حیات معلولان جسمی-
ذهنی
تدابیری اندیشه شده.
یکی
از این تدابیر هنر درمانی است که برای
ایجاد آرامش روحی در معلولین به وجود
آمده.
آرامش
روان باعث تسریع در روند کاردرمانی و جسم
درمانی گردیده و در معلولین درد را به بی
دردی و تحمل میکشاند.
در
روانشناسی استفاده از روشهای هنری
بهخصوص تاتر – موسیقی – نقاشی – مجسمه
سازی و کولاژ برای درمان اختلالات روانی
و بهبود سلامت روانی توصیه شده است .
هنر
درمانی تاکنیک های روان درمانی را با
فرایند های خلاقانه در هم می آمیزد تا
سلامت روانی و بهزیستی را بهبود بخشد.
در
اغلب جلسات هنر درمانی,
تمرکز
بر روی تجربیات درونی (
احساسات
– ادراک – تصورات)
خود
شخص است.
با
وجودی که هنر درمانی ممکن است شامل یادگیری
صوت یا تکنیک های هنری گردد اما تأکید بر
ایجاد و بیان احساساتی است که از درون
میآید نه آن چیزی که او در دنیاس خارج
میبیند.
پس
هنر جایگاه والایی در سلامت روحی بیماران
عقبمانده جسمی و ذهنی دارد ,
چنانچه
میتوان به خوبی مشاهده نمود که اجرای تاتر
یا موسیقی و نقاشی تا چه حد باعث ارضای
روحی افراد معلول گردیده و تحمل ناگواریهای
روحی و بهخصوص جسمی انان را امکانپذیر
ساخته است.
|